عکس های کمیاب و جالب (بیرم استان فارس)

تصاویری زیبا در مورد شهر بیرم و مراسمات مذهبی سطح شهر

عکس های کمیاب و جالب (بیرم استان فارس)

تصاویری زیبا در مورد شهر بیرم و مراسمات مذهبی سطح شهر

سلام به خواجه شیراز (طنز)

                  


گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم

گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم

 ادامه شعر در ادامه ی مطلب...

گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى

دایم اسیر گشتم در بند بیخیالى

 

گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى

گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری!

 

گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟

گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى

 

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز

گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

 

گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده

گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده

 

گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟

گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

 

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟

گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش

 

گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره

گفتا: شده پرستار یا منشى اداره

 

گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل

گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

 

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها

گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

 

گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى

گفتا: پژو ، دوو، بنز ،کمری نوک مدادى

 

گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى

گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى

 

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره

گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره

 

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد

گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟

 

گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى

گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى

 

گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى

گفت: آن چه بود از دم ،گشته چلوکبابى


گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى؟

گفت: آنچه بود از دم ،گشته چلوکبابى

گفتم بیا دوتایی ،لب تر کنیــــم پنهان

گفتا :نمی هراسی از چوب پاسبانان؟

گفتم :شراب نابی ،تودست و پانداری؟

گفتا: که جاش دارم، وافــــــور با نگاری

گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان ها !

گفتا: به حبس بودم،از ته زدند آن ها

گفتم: شما و زندان؟حافط ما رو گرفتی؟

گفتا: ندیده بودم ،"هالو" به این خرفتی!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد