عکس های کمیاب و جالب (بیرم استان فارس)

تصاویری زیبا در مورد شهر بیرم و مراسمات مذهبی سطح شهر

عکس های کمیاب و جالب (بیرم استان فارس)

تصاویری زیبا در مورد شهر بیرم و مراسمات مذهبی سطح شهر

طنز/عکس

شرمنده تمام خانم ها هم هستیم !! در نوبت بعد آقایان را به آب خواهیم سپرد !



نظر شما بازدیدکنندگان مایه ی دلگرمی ماست.

انشا با موضوع اینترنت / طنز

چه ها درعین سادگی به دلیل اینکه هیچ گونه پیش زمینه فکری در خصوص مسائل مختلف ندارند دیدگاه های منحصربه فرد و گاهی عمیقی نسبت به برخی موضوعات دارند از این به بعد قرار است از طریق زنگ انشا  با دیدگاهی کودکانه به مباحث نگاه کنیم:

انشا زیبایی با موضوع اینترنت ؟! (طنز) www.taknaz.ir

به نام خدا

موضوع انشا: اینترنت چیست؟

بانام و یاد خدا انشای خود را آغاز می کنم. معلم به ما گفت در مورد اینترنت بنویسیم. من از اینترنت خیلی سرم می شود و در خانه مان اینترنت پرسرعت داریم.

اینترنت کاربرد های بسیار بسیار بسیار فراوانی دارد. مامان ,بابا, برادر و خواهر من از اینترنت خیلی استفاده می کنند. هر وقت برادرم پای اینترنت می نشیند

ادامه مطلب ...

سلام به خواجه شیراز (طنز)

                  


گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم

گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم

 ادامه شعر در ادامه ی مطلب...

ادامه مطلب ...

سر بریده

سرتراشی روزی سرخواجه ای می تراشید . ناگاه ، دست او بلرزید وسرخواجه ببرید .

فریاد داشت که ای مردک ! سرمرا ببریدی !

گفت : خاموش باش که سربریده سخن نگوید !

گلشن لطائف                                                               

یوسف در پایتخت /شعر طنز

 تهران
یوسف گم گشته باز آید به تهران ‍‍ غم مخور
بعد گشت ساری و قزوین و سمنان غم مخور
گر نداری خانه ای یا همسری دل بدمکن
روز و شب هم گر نداری تکه ای نان غم مخور
گر برنده می شوی بین الملل یا هر کجا
چون تو را دادند کادو پارچ و لیوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد تو نرفت
دایما یکسان بماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید از استخدام و کار دولتی
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
گر که بنیاد تو را آمد طلبکار برکند 
فوق فوقش می روی آخر به زندان غم مخور
در بیابان گر که پیدا می کنی تو مسکنی
سرزنشها گر کند صاحب بیابان غم مخور
گر چه کنکور بس خطرناک است و مقصد ناپدید
با لیسانست هم تو بیکاری به قرآن غم مخور
حافظا شرمنده گر براین غرل دستی زدم
می دهم این شعر را اینجا به پایان غم مخور
برگرفته از سایت تبیان

وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود(طنز)

نقیضه ای از عباس احمدی


وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود(طنز)

وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود

من که خود راضی به این وصلت نبودم زور بود

درس و دانشگاه بالکل بی بخارم کرده بود

بس که بودم سر به زیر و در غذا کافور بود

رخت دامادی پدر با زور کرد اندر تنم

گفت باید زن بگیری تو و این دستور بود

چند باری خواستگاری رفته بودم بد نبود

میوه می خوردیم و کلا سور و ساتم جور بود

این یکی گیسو کمند و آن یکی بینی بلند!

این یکی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود

سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن

اولی خرفهم بود و دومی خرزور بود

خانواده گرچه یک اصل مهم در زندگی است

انتخاب اولم باباش مرده شور بود

کیس خوبی بود شخصا، صورتا، فهما، فقط

هشتصد تا سکه مهر خانم مزبور بود

با خودم گفتم که کی داده ... گرفته، بی خیال

حیف از شانس بدم دامادشان مامور بود!

این غزل را توی زندان من سرودم، یک نفس

شاهدم ناصر سه کله یا کرم وافور بود...

زن اخ است و مایه درد و بلا با این وجود

می گرفتم یک زن دیگر اگر مقدور بود

2مرغ عشق یا 2غاز!(طنز)


2مرغ عشق یا 2غاز!(طنز)

 
طلاق آفت شده بر اهل ایران
مگر دین رفته از بین جوانان
عروسی گشته اینک یک بهانه

که خالی گشته از هر دو خزانه

همش از مهر میگوییم و تجهیز

تفاهم ارزشش گردیده بس ریز

اگر آید یکی بر خواستگاری

بپرسد دختره از فرش و گاری


ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب ببینید.

ادامه مطلب ...

واحد اجباری ( طنز)

شعر واحد اجباری از عبدالرضا مروتی ( نفر اول جشنواره طنز نیش و نوش)


واحد اجباری (طنز)

زندگانی واحد اجباری است

جزوه اش فرسوده و تکراری است

هی گرفتیم و هی افتادیم از آن

سوختیم از بس که دادیم امتحان

عاقبت یک روز پاسش می کنیم

بهره جویی از کلاسش می کنیم

ای کلاسور های مشکی پوش ما

تق تق زنگ خطر در گوش ما

ساکتید آن تق و تق هاتان کجاست؟

سینه صاف ورق هاتان کجاست؟

ما کلاسی از کلاسور ساختیم

دل به چنگک های آن انداختیم

بین چنگک های آن با اضطراب

روی خط جزوه ها ماندیم خواب

هست این جا صد مصیبت صد میتینگ

روزها با استراکچر، شب ریدینگ

از فشار درس ها خیسیم ما

گربه های سلف سرویسیم ما

چون که بی انگیزه ایم و منصرف

کی معدل هایمان گردد الف؟

ذهن ما انبار محفوظات شد

کیش شطرنجی دانش مات شد

جزوه ها قرص دیازپام است و بس

ذهن ما سرشار اوهام است و بس

دل به رود بی خیالی ها زدیم

ترم ها در زندگی درجا زدیم

بر درخت امتحان هستیم کال

می زند هر نمره ما ضد حال

ما ز ِهَر واحد فراری می شویم

جزء حذف اضطراری می شویم

پشت عینک های دودی مانده ایم

یا به زندان حسودی مانده ایم

ما فقط امضای پای مدرکیم

سامسونت داریم اما کودکیم

با گچی بر سینه تخته سیاه

می کشیم از حسرت یک بیست آه

بیست سردمدار فامیل است و بس

بیست کار حضرت فیل است و بس

ترم دیگر آفتابی می شویم

خوابگاهی از نخوابی می شویم

از صفا زیراکس می گیریم ما

هدیه را با باکس می گیریم ما

می رویم آنجا که غم نامحرم است

گرچه پایان نامه ما مبهم است